نویسندگان دوره مشروطه؛ از مستشارالدوله تا جهانگیرخان صوراسرافیل
تاریخ انتشار: ۱۱ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۰۱۴۶۸۹
راویان از تاریکی گفتند و نور معنا پیدا کرد، از جراحت نوشتند، درد رؤیت شد، فراغ را دیدند و غم و اندوهِ تنهایی پا به جهان گذاشت. زبان با کار اینان پیچیده شد و خط سر از نیستی برآورد و زاده شد. نویسندگان جهان را برای همنوعان تعریف کردند و هر آنچه در دور و اطراف آدمی بود، معنا یافت.
نویسندگان پرسیدند و اگر کسی پاسخی نداشت، روی به آسمان کردند و سرودند: «ای مزدا اهورا.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شگفتا که آنسوی دریاها کسی نوشت: «در ابتدا، کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود.۳» و در کلامی دیگر، تجلی قدسی به «قلم و آنچه مینویسد، سوگند خورد.۴»
دیروز مصادف روز جهانی نویسنده بود و بهانهای برای نوشتن از نویسنده و نویسندگانی که جهان ما را شکل دیگری رقم زدند، نویسندگان جهانی که عصرها با آنها شناخته میشود، کسانی که شاید در زمان و زمانه زیستن، رنجهای بسیاری به دوش کشیدند و مسیر سخت کوچههای واقعیت را تا جلجتای حقیقت بالا رفته، مصلوب شده ابدی ماندند.
از نویسندگان بسیاری میتوان نام برد، از آنان که در جهان کهن چون کنفوسیوس و افلاطون و سنکا و... نوشتند تا آنان که در دوران معاصر همچون مارکز، سالینجر و فرانکل و این روزها آلن دو باتن... نوشتند و مینویسند. (و چه نامهای باشکوهی را میشود روی کاغذ آورد.) در سرزمین مادری ما ایران از همه اقوام و اقلیمهایش چه بسیار نام نویسنده و شاعر در هر گرایشی (شعر و فلسفه و داستان و کلام و...) از سرآغاز تا امروز میتوان نام برد.
بیشتربخوانید
از شاعر غذاها تا غزل سرای دوران مشروطه نویسندگان مشروطه آنان که با خون قانون را رقم زدندآنچه در این گزارش قصد روایت آن را دارم، نه نام بردن از افراد بلکه طرحی است از یک دوره و دوران. در دوره مشروطه و پیش از شکلگیری سیاسی اولین پارلمان که نویسندگان نام مجلس را بر آن گذاشتند، کسانی رؤیای آن را نوشتند، نویسندگانی وظیفه سخت و پردرد بازگو کردن آن فاجعهای که زیست میکنیم و آن رؤیایی که میتوانیم آن را بسازیم، را بر عهده گرفتند.
نویسندگان مشروطه آنانی که سالها پیش از آن اقدام سیاسی با ادبیات از ترجمه آثار غربی گرفته تا تولید فکر تلاش کردند تا جهانی جدید را برای ما تخیل کنند که باید با همت برای ساخت آن اقدام کنیم. نویسندگانی با قلمهای شکسته و دهانهای خرد شده و بدنهای مثله، پای آنچه گاه ریشه در جهل مقدس داشت، ماندند تا کلمه مقدس آزادی و عدالت بر سرتاسر این سرزمین جاری شود. این نویسندگان نهتنها زیستن که زبان ما ایرانیان را نیز تغییر دادند و زبانی همزمان با تحولات را ساختند. زبانی روانتر از زبان ادیبانِ اعصار پیش که در کوچه و بازار و در دهان عامیترین ما مردمان میچرخید و فهمیده میشد.
میرزا یوسف و آن یک کلمه که قانون بودنامهایی که امروز هنوز محل مناقشه هستند، سرفصلهایی که همچنان بر سر آن دعوا است. ازجمله آن نویسندگان هرچند که همگی به رنج زیستند و به درد، جان سپردند، یکی میرزا یوسف خان مستشارالدوله است که آنچه در غرب از ترقیات دید در رساله «یک کلمه» به زبان آورد و بعد از بسیار سفرها و حذرها بر آنچه میخواست یعنی پیشرفت ایران و خلاصی سرزمین مادری از ویرانی، آنقدر کتابش را به دستور شاه بر سرش کوبیدند که چشمش از کار افتاد و سر آخر در زندان انفرادی در قزوین به کنده و زنجیر کشیدندش، چراکه از قانون گفته بود، اینکه اگر قانون و حقوق همه از شاه تا رعیت معلوم باشد، کسی دیگر بر نام و ناموس و مال کسی نمیتواند دستدرازی کند. حرفی که شاه را خوش نیامد و خانهاش غارت و املاکش مصادره و مستمری دوران وزارتش قطع شد تا دیگر اینچنین سخن نگوید و ننویسد.
میرزای سفیر و تحول خواهاز نویسندگان دیگر که بسیاری به او تاختهاند و بعضی از خیانت او سخنها راندهاند؛ یکی از اولین کسانی است که کلمه قانون را به زبان راند، میرزا ملکم خان بود. مردی که حدود ۵۰ شماره روزنامه قانون را منتشر کرد، او در یکی از اولین شمارههای قانون نوشت: «هیچکس در این مملکت هیچچیز نیست زیرا که قانون نیست. حکم تعیین میکنیم بدون قانون. سرتیپ معزول میکنیم بدون قانون. حقوق دولت را میفروشیم بدون قانون. بندگان خدا را حبس میکنیم بدون قانون. شکم پاره میکنیم بدون قانون. در هند در پاریس در تفلیس در مصر در اسلامبول حتی در میان ترکمن هرکس میداند که حقوق و وظایف او چیست. در ایران احدی نیست که بداند تقسیر چیست و خدمت کدام. فلان مجتهد را به چه قانون اخراج کردند. مواجب فلان سرتیپ را به چه قانون قطع کردند. فلان وزیر به کدام قانون مغضوب شد. فلان سفیه به کدام قانون خلعت پوشید. هیچ امیر و شاهزاده نیست که از شرط زندگی خود بهقدر غلامان سفرای خارجی اطمینان داشته باشد. حتی برادران و پسرهای پادشاه نمیدانند فردا صبح به عراق عرب نفی خواهند شد یا به ملک روس فرار خواهند کرد.»
میرزا ملکم خان ناظم الدوله اگرچه پایش در بعضی از اقدامات لغزید و از چشم شاه و بعدها از چشم ملت و روشنفکران افتاد؛ اما چهره پرحاشیهای است که در نوشتن در دوره خود کمنظیر بود و باعث تحولاتی بنیادی شد و سر آخر در رم ایتالیا جان سپرد.
یادآر ز شمع مرده یادآرجهانگیرخان صوراسرافیل شاید پرآوازهترین نویسندهای بود که با روزنامه خودش، صورِ اسرافیل آخرالزمان را به صدا درآورد و مرگ بدفرجام را برای خود رقم زد.
او که در حیاط باغشاه بعد از به توپ بسته شدن مجلس ملی با روزنامهنگاران دیگر دستگیر شد؛ پس از شکنجه در مقابل محمدعلی شاه به قتل رسید تا چراغی که روشن کرده بود به پفی خاموش شود. او شبی به خواب نزدیکترین دوست خود، علیاکبر خان دهخدا آمد و گفت: «چرا نگفتی او جوان افتاد؟». دهخدا آن رفیق شفیق در ادامه میگوید: من از این عبارت چنین فهمیدم که میگوید: «چرا مرگ مرا درجایی نگفته یا ننوشتهای؟» و بلافاصله در خواب این جمله به خاطر من آمد: یادآر زشمع مرده یادآر! در این حال بیدار شدم و تا نزدیک صبح سه قطعه از مسمط ذیل را ساختم و فردا گفتههای شب را تصحیح کرده و دو قطعه دیگر به آن افزودم…»
یادآر زشمع مرده یادآر
ای مرغ سحر! چو این شب تار / بگذاشت ز سر سیاهکاری
وز نفحهی روحبخش اسحار / رفت از سر خفتگان خماری
بگشود گره ز زلف زرتار / محبوبهی نیلگون عماری
یزدان به کمال شد پدیدار / و اهریمن زشتخو حصاری
یادآر ز شمع مرده یادآر
ای مونس یوسف اندرین بند / تعبیر عیان چو شد ترا خواب
دل پر ز شعف، لب از شکرخند / محسود عدو، به کام اصحاب
رفتی برِ یار و خویش و پیوند / آزادتر از نسیم و مهتاب
زان کو همه شام با تو یک چند / در آرزوی وصال احباب
اختر به سحر شمرده یاد آر
چون باغ شود دوباره خرّم / ای بلبل مستمند مسکین
وز سنبل و سوری و سپرغم / آفاق، نگار خانهی چین
گل سرخ و به رخ عرق ز شبنم / تو داده ز کف زمام تمکین
زآن نوگل پیشرس که در غم / ناداده به نار شوق تسکین
از سردی دی فسرده، یاد آر
ای همره تیهِ پور عمران / بگذشت چو این سنین معدود
وآن شاهد نغز بزم عرفان / بنمود چو وعدِ خویش مشهود
وز مذبح زر چو شد به کیوان / هر صبح شمیم عنبر و عود
زان کو به گناهِ قوم نادان / در حسرت روی ارض موعود
بر بادیه جان سپرده، یاد آر
چون گشت ز نو زمانه آباد / ای کودک دورهی طلائی
وز طاعت بندگان خود شاد / بگرفت ز سر خدا، خدائی
نه رسم ارم، نه اسم شدّاد، / گِل بست زبان ژاژخائی
زان کس که ز نوک تیغ جلاد / مأخوذ به جرم حق ستائی
پیمانهی وصل خورده یاد آر
۱- کتاب گاثاها سرودههای مینوی زرتشت
۲-کتاب گیتا سرود خدایان جزئی از کتاب مهابهاراتا
۳-عهدجدید انجیل یوحنا
۴-سوره قلم قرآن کریم
منبع: خبرآنلاین
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: نویسندگان دوران مشروطه کنیم بدون قانون یادآر ز یاد آر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۰۱۴۶۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مسوولان در نشر و چاپ کتاب نویسندگان را حمایت کنند
فوزیه بشارت در گفتوگو با خبرنگار مهر اظهار کرد: از اواخر سال ۹۷ در کلاسهای داستان نویسی آقای سراجالدین معناگر از اساتید این عرصه شرکت کردم و سه ماه پس از اینکه در این کلاس ها شرکت کردم تلاشم را برای نوشتن کتاب به نتیجه رساندم.
وی با باراز خوشحالی از آموختن داستان نویسی بیان کرد: بعد از این کلاس آموزشی اولین کتاب من برای چاپ به انتشارات رفت.
وی با بیان اینکه شهرستان بیجار شاعران زیادی دارد که اشعار را به زبان گروسی سرودهاند، افزود: من اولین زنی هستم که زبان بیجار گروسی را به داستان و رمان تبدیل کرده است.
دومین اثرم به کتاب صوتی تبدیل شد
بشارت ادامه داد: همچنین اولین کسی هستم که دومین کتاب داستانی خود با عنوان «هورمسگه گان ژنیگ» را در بیجار به کتاب صوتی تبدیل کردهام که این اقدام با کمک شهر کتاب به یک کتاب صوتی تبدیل شد و همچنین کتاب بنده به زبان فارسی نیز ترجمه شده است.
نویسنده بیجاری به ایدهپردازی آثار خود اشاره کرد و ابراز داشت: ایده های داستان نویسی را بعضاً از محیط اطراف و یا حتی فیلمها و یا کتابهایی که میخوانیم و حتی اتفاقاتی که در گذشته بوده گرفته می شود و در این میان تنها ایدههایی به داستان تبدیل میشود که پتانسیل لازم برای داستان شدن را داشته باشد.
وی ادامه داد: سختترین لحظه نوشتن زمانی است که ایدهای را در ذهن داری و می خواهی این ایده را به داستان تبدیل کنی که تبدیل این ایده در قالب داستان کار دشواری است.
مشکلات چاپ و نشر از مسایل سد راه نویسندگان
بشارت تصریح کرد: بحث چاپ و نشر کتاب نیز از سایر مسایل مهمی است که سد راه نویسندگان قرار دارد و یکی از کتابهای کردی بنده که توسط ناشر انجام شد متاسفانه نشر به خوبی توسط ناشر انجام نشد و خود من آثارم را ارسال می کردم.
نویسنده بیجاری اضافه کرد: نویسنده کتابی که مینویسند نمی خواهد تنها برای خود نگه دارد بلکه ناشر باید در راستای نشر اثر تلاش کند و این بخشی از مشکلات نویسندگان است.
بشارت ادامه داد: اولین کتاب من در اواخر سال ۹۷ با عنوان «سه رچوپی ئاگر له ریخه سیه» توسط خانم فروزان محمدی به زبان فارسی در حال ترجمه است و به زودی منتشر می شود.
استقبال مردم از کتاب «اشکهای یک زن»
وی گفت: کتاب «اشکهای یک زن» خیلی بازتاب خوبی داشت و مورد استقبال مردم قرار گرفت و در مسابقات کشوری هم حائز رتبه های برتر شد و به کتاب صوتی نیز تبدیل شده است.
وی تصریح کرد: آثار بنده در خارج از کشور نیز به چاپ رسیده و خوشبختانه با استقبال بسیار خوب مخاطبان قرار گرفته و این اولین آثار گروسی است که در فرای مرزهای ایران اسلامی منتشر شده است.
بشارت اعلام کرد: همچنین کتاب «سه مای چاره نوس» (رقص سرنوشت) از دیگر آثار نوشته شده توسط بنده است که در حال ترجمه به زبان فارسی است و به زودی روانه بازار خواهد شد.
نویسنده بیجاری به آثار جدید و در حال نگارش خود اشاره کرد و بیان داشت: در حال حاضر دومین رمان خود را به زبان گروسی در حال نگارش دارم و معتقدم ترجمه این کتابها موجب تبادل اطلاعات فرهنگی خواهد شد و بنده آثار خود را به زبان گروسی به نگارش در می آورم.
وی بازخورد مخاطبان اشاره کرد و ابراز داشت: خوشبختانه آثار بنده مورد استقبال بسیار خوب مخاطبان قرار گرفته است و بعضاً مخاطبان با من تماس می گیرند و از نگارش کتاب به زبان و گویش گروسی بسیار تقدیر کردند که موجب زنده شدن زبان و گویش گروسی شده و تاثیرگذاری زیادی بر مخاطب داشته است.
آثار نویسنده همچون فرزند برای مادر است
بشارت اضافه کرد: کتاب و آثار یک نویسنده مانند یک فرزند برای مادر هستند و من با تمام لحظات کتابهایم همزاد پنداری کردهام و هریک از این آثار به نوعی برای من ارزشمند است.
وی اعلام کرد: همچنین در ۱۲ روزنامه مطالب بنده چاپ شده است و به اعتقاد من بزرگترین حمایت و کمک میتواند حمایت مسولان در نشر و چاپ کتاب کمک کنند.
بانوی نویسنده بیجاری به کتابهای صوتی نیز اشاره کرد و اذعان داشت: در دوره حاضر بیشتر مردم به دلایل مشغله کاری ترجیح میدهند از کتاب های صوتی استفاده کنند اما خود من اعتقاد دارم لذت خواندن کتاب به حالت فیزیکی بودن آن و ورق زدن صفحات بهتر است وافرادی که زمان دارند حتماً از کتابهای فیزیکی برای مطالعه استفاده کنند.
کد خبر 6092806